سه شنبه, ۳۰ آذر ۱۳۹۵، ۱۲:۵۵ ق.ظ
از شب به شب رسیدیم
در سرزمینی که روز و شبش، زور و شب بود، مشخص نبود طولانی ترین شب سال را با چه چیزی گز می کنند؟ اما به هر حال از سیمای شهر مشخص بود که گزمه ها اجازه داده اند مردم شهر جشن بگیرند و از بگیر و ببند خبری نبود. شاید مفهوم طولانی ترین را دختری می فهمید که تنش قوت غالب هم وطنش، یا سرباز صفری که سهمش از تمام برج های عالم یک عدد برجک، یا کارتن خوابی که چشمانش خسته از این همه کارتن دیدن، یا کارگری که در قرعه کشی طرح تعدیل نیرو، برنده بدبخت،یا مادر یک فروند فرزند، همان مغزی که نتیجه تلاشش برای فرارنکردن، متلاشی شدن کف خیابان شده بود. امشب فرشته ای از هوا پایین نمی آید، طاقتش را ندارد که دیوی دگر از در،در آید، مثل این جا قصه"از شب به شب رسیدیم"درست از آب درآید.
۹۵/۰۹/۳۰