اعتراض

درد ضربدر درد

اعتراض

درد ضربدر درد

اعتراض

این خط‌خطی‌ها قصد آفرینش ندارند تنها یک لحظه بیرون جهیده‌اند و زِهدانی نیافته‌اند. از این زمزم درد هر چه می‌خواهید بردارید، صاحب آن ملتی رنج‌دیده هستند.

بایگانی

۳ مطلب در تیر ۱۴۰۴ ثبت شده است

ما که گفته بودیم ممکن هست سران سپاه، پشت شما حجاب بگیرند‌. حتما برای سرنشینان خودرو، پیامک حجاب رفته است، مشکل از جماعت بی‌سوادِ مخابرات سپاه بوده است که پیامک پیش از موشک، نرفته است. چرا این همه گرد و خاک می‌کنید؟ گمان مبرید بی‌شمارید، شما، نهایت یک عدد هستید. هنوز آمار کشتار اسراییل به گرد پای جمهوری اسلامی نمی‌رسد. مثلا می‌خواهید بگویید سپاهِ اسراییل حق ندارد خطای انسانی داشته باشد؟ مهم آن هست که فرماندهان سپاه دیگر وجود ندارند، حالا دو سه تا خس و خاشاک، هم، این اطراف، خاک شوند، از ارزش کار ارزشی‌های اسراییل کم نمی‌شود. اصلا جنگ هست، دیگر، حلوا که پخش نمی‌کنند.

آری نتیجه‌ی یک عمر ایستادن در صف، پشت چراغ قرمزهای جمهوری اسلامی، حلوایی بود که بر سر مزار ما از اتفاق، پخش کردند که تا جنگ باشد، شیرین باشد، مثل زندگی‌مان به دست سپاه، مرگمان به دست اسراییل، چه نور علی نوری باشد. خطای انسانی نه در آسمان و ضد حرکت، این بار بر روی زمین و ضد ضد حرکت. می‌گویند چون جان من و عزیز من نیست، شلیک دوم هم نوش جان باشد. آری به ریشمان در عزایمان، قبل و بعد از گزینش، می‌خندند، هم غیر خودی جمهوری اسلامی، هم غیر خودی اسراییل شدیم. چه انقلابی که هم خودش برای مرگِ ما، قلاب می‌گیرد هم ضد انقلابش. یک تصویر از زندگی قلابی در پنجاه و هفت، یک تصویر از مرگ غیر قلابی در چهل و هفت سال بعد. مرگ بر آن که مرگ بر اسراییل گفت، مرگ بر گفتمان اسراییل. همین قدر دچار تضاد، بیچاره‌ی ضد زندگی و ضد ضد زندگی، آخرین حرف الفبای زندگی.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ تیر ۰۴ ، ۰۸:۰۲
i protester

مام وطن را پدری لات باشد که مدام به او تجاوز کند. گنده لات محله، نسخه بپیچد که اگر من به تو تجاوز کنم، او که اهل شرع هست و نگاه داشتن عده، از تجاوز به تو چشم‌پوشی می‌کند. از چشمش خواهی افتاد، او خود، خواهد افتاد. حالا هم‌محله‌ای‌های قدیم، سرزنشت می‌کنند که چرا به وقت تجاوز گنده لات، همراه او، از خانه‌ات بیرون نیامدی که از شر تجاوزِ لات، آسوده شوی. عده‌ای به آنان می‌گویند وطن‌فروش، عده‌ای به من می‌گویند تن‌فروش. همه برای خودشان لاتی هستند، منتها اندکی گنده.

یاد توقف‌های ماشین‌هایی که دارند پس از آغاز جنگِ بین‌المللِ دوم، از پاریس فرار می‌کنند، یاد توقف ماشین زندگی، یاد مرگ بر این زندگی که این همه مرگ از سر و رویش، از آسمان و زمینش می‌بارد. تو گویی بزرگترین دستاورد ما بعد از سال هشتاد و هشت، این باشد که هنوز دستانمان بیرون از گور باشد. آن همه انشاءاللهِ حکومت الله که همه چیز درست می‌شود جای خدا را به اگر خدایی باشد، داده است.

پایانِ بازترین فیلمِ تاریخ ایران رخ داده است، یک سرگردانی بدون سرنگونی.

امام حسینی که قرار بود شب عاشورا به هر کس، قصد رفتن دارد مرخصی تشویقی بدهد، خود به مرخصی رفته است. حتی علی‌حضرت، به سان نوروز، به خراسان هم نرفته‌ است که سخن راند آمده‌ام ای شاه، پناهم بده.

می‌گویند شاهنامه نخوانده‌اید؟ پروژه‌ی نفوذِ افراسیاب، از شرق، آب خورده است. گمان برده‌اند پایتخت، اصفهان و شاه محمود افغان قصد سرنگونی نظام داشته است، همیشه همین قدر عقب‌مانده در خواندن تاریخ، به جان آدم‌ها افتاده‌اند. از آن سوی آب نیز، اعتراضی نمی‌بینی که اگر کشتن همسایه‌ی دانشمند هسته‌ای مجاز هست به طریق اولی، زجر کش کردن همسایه‌ی افغانی مجازتر. بیچاره گربه‌ی ایران که نماد ایمانش، سوراخ موش و حجاب چشمان افراسیاب شد. می‌بینی عاقبت آن همه پنهان کاری از چشم رسانه، مردم و خبرنگار، این پنهان شدن و آن زخم کاریِ نفوذ آشکار، ندیدن و دیده نشدن شد. به راستی که چه امام زمانی، آفتابی که آفتابی نمی‌شود. آن هم بعد از این همه آفتاب‌سوختگی و سوختن ایران زمین، سپوختن این سرزمین.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۰۴ ، ۰۸:۰۱
i protester

سال‌ها قبل توی دفترش نوشته بود ادبیات برای تاب آوردن هست، یک لیوان آب هم به شما نمی‌دهد، اما دلتان را خنک می‌کند‌.

نباید او، این همه می‌کشید. گفته بودم نباید کارش به اینجا می‌کشید.

رفته بود سربازی، موهایش را زده بودند تا آدم شود. آخر آدم بدون مو، آدم می‌شود؟ پس چرا آدم‌ها این همه مو می‌کارند؟ نامردها گفته بودند خدمت، مردش می‌کند، کله‌اش دیگر بوی قورمه سبزی نمی‌دهد. می‌تراشیمش، مثل عید قربان؛ بله قربانگویش می‌کنیم.

حالا توی آفتاب، کاملا سیاه شده بود. ماهی سیاه کوچولو می‌خواست آزاد شود، تُنگ را ‌می‌شکست، می‌گفتند خودکشی کرده است.

از همان اول گفته بودم، کار، دست خودت می‌دهی. تو مگر زن بودی که فریاد می‌زدی #زن_زندگی_آزادی؟ بفرما، بیا و تحویل بگیر، آن ستاره‌دار شدنِ دیروز و این آسمون بدون ستاره‌ی امروز. دیدی کارت به کجا کشید؟ تو که نه، من باید جنازه‌ات را تحویل بگیرم. جنگ شده است. اصلا فهمیدی؟ حالا شده‌ای شهید حکومت. کاش حکومت، همان چند سالِ قبل، شهیدت می‌کرد.

اصلا چه اشکال داشت سرباز فراری می‌شدی؟ زندگی همه‌اش فرار کردن هست، دیگر. کاش مثل آدم مدرکت را می‌گرفتی و فرار مغزها می‌کردی. حالا مغزت را کجا فراری داده‌اند؟ شرافت کف خیابان به سقف پادگان نمی‌ارزید؟ دقت کردی چه دقی دادی مرا؟ آفرین به تو و این انقلاب و ضد انقلابِ مرگ آفرین.

خواهرم، مادر شهید که بدون حجاب نمی‌شود.

اشکال ندارد، بگو شروع کند، خودش تبلیغ می‌شود. بگو به عنوان یک زن که حالا هم تبریک، هم تسلیت دارد، برای حضرت آقا چه پیامی داری؟ برای ضد انقلاب؟ شاهزاده گفته است مردم به خیابان‌ها بیایند. نتانیاهو گفته است تهران را تخلیه کنید. ریشه‌ی این پیام‌های ضد و نقیض را در چه می‌بینی؟ در آستانه‌ی محرم هستیم، این بار راه کربلا از قدس می‌گذرد.

حالم از محرم و صفرِ بدون آب شما، از انقلاب و ضد انقلاب آن سوی آب به هم می‌خورد‌. دارم بالا می‌آورم. مرا هم مثل برادرم، مثل آن تابستان شصت و هفت، تا هفت پشت، از طناب دار، بالا ببرید.

قطع کن، ضد انقلابش را نگه دار، همان را پخش کن.

دیدی انقلاب، آخرش، چه کسی را نگه می‌دارد؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ تیر ۰۴ ، ۰۸:۰۰
i protester