اعتراض

درد ضربدر درد

اعتراض

درد ضربدر درد

اعتراض

این‌ صفحه‌ی پر از خش درد مشترکیست که مالکیت خصوصی ندارد، تازه به دوران رسیده‌‌ای که پدر و مادرش را در اعدام‌های دسته‌جمعی وبلاگ‌ها از دست داده است، این جا خبری از صنعت چاپ و رسالت چاپیدن نیست، این جا فالوئر، شیعه و حواریون نداریم، این جا با شراب کهنه و آب تشنه به آفرینش خدایان اعتراض داریم.

بایگانی
چهارشنبه, ۲۹ خرداد ۱۳۹۸، ۱۲:۳۹ ق.ظ

علی شریعتی

شریعتی یک دین مرده را زنده کرد، دینی که آن قدر جان گرفت که توانست جان آدم‌ها را هم بگیره. شاید اگه زنده بود و پابوسی را در حکومت پابرهنگان و گشت ارشاد را دم در حسنیه‌ی ارشاد می‌دید برای رانده‌شدگان، برای مردم از نو سخن می‌راند. شاید اگر تبدیل آن همه انرژی به ماده و زندگی مادی حکومت دینی را می‌دید هزاران سیب بر سرش فرود می‌آمدند تا به دنبال قانون جاذبه‌ای باشد که انسان را زمین‌گیر نکند. شاید این بار می‌گفتند که او از شدت لیبرال بودن چپ کرده است. ناب‌ترین شریعتی را باید در گفتگوهای تنهایی‌اش شناخت، در همان دود شمعی که معلوم نبود کجا می‌رود؟ در همان سوتی که مغزش می‌کشید و به جای آب اضطراب می‌خورد. تشنه‌ی جان داشتنم، جانی که با مرگ نیز از من گرفته نشود، جانی که مرگ کسی را نخواهد، جانی که کارش جان گرفتن نشود. جانی که زیر شکنجه‌ی طبقات بالا طاقت بیاورد و آن گاه که ورق برگردد، بالا نرود که ایشان را پایین اندازد‌. جانی که سخت جان باشد اما عمر نوح را نخواهد. جانی که آزادی پسر نوح را برای همگان خواهد. جانی که بر سر دار هم‌ جاندار باشد.


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۰۳/۲۹
i protester

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی