اعتراض

درد ضربدر درد

اعتراض

درد ضربدر درد

اعتراض

این‌ صفحه‌ی پر از خش درد مشترکیست که مالکیت خصوصی ندارد، تازه به دوران رسیده‌‌ای که پدر و مادرش را در اعدام‌های دسته‌جمعی وبلاگ‌ها از دست داده است، این جا خبری از صنعت چاپ و رسالت چاپیدن نیست، این جا فالوئر، شیعه و حواریون نداریم، این جا با شراب کهنه و آب تشنه به آفرینش خدایان اعتراض داریم.

بایگانی
شنبه, ۲۵ دی ۱۳۹۵، ۱۲:۴۰ ق.ظ

قانون جنگل

با این که قانون،قانون جنگل بود اما توی جنگلمان،تک و توک،درختی پیدا می شد.اینگار راست می گفتند هر چه بار درخت بیشتر شود،افتاده تر می شود،درختان یکی یکی می افتادند تا تابوت کسانی باشند که روی حرفشان ایستاده بودند.بر روی تابوت ها نوشته بودندحداکثر ظرفیت چند نفرو مشخص نبود این چند نفر یعنی چند نفر؟جمعیتی که انفجارش همزمان با انفجار نور بود،حالا سر خاک شدن هم باید تو ی سر و کله ی یکدیگر می زد.کنایه تلخی بود وقتی تمام عمرشان را در جهنم زیسته بودند،خاکسپاریشان در بهشت زهرا باشد.به  مرده شورها بخشنامه کرده بودند که در  مصرف آب صرفه جویی کنند و به گورکن ها در  مصرف خاک. گویی خبر نداشتند که از آب و   خاک این مملکت چیزی نمانده است،اما خب حق اسراف،تکلیف طبقه اشراف بود،همان هایی که رساله شان با اون همه غسل و عادت،محتاج غسل و طهارت بود،اما نه،بی انصافی می کردم،اصلا از دست ایشان که آبی نمی چکید،ایشان حتی جانمازشان را با خون مردم آب می کشیدند،اصلا توی زندگی شان یک بار هم زمین نخورده بودند،ایشان حتی برای نمازشان،بر روی خاک بیگانه سجده می کردند.این سیاه نمایی نبود،این سیاهی بود که رشدش تابع نمایی شده بود.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۱۰/۲۵
i protester

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی