اعتراض

درد ضربدر درد

اعتراض

درد ضربدر درد

اعتراض

این‌ صفحه‌ی پر از خش درد مشترکیست که مالکیت خصوصی ندارد، تازه به دوران رسیده‌‌ای که پدر و مادرش را در اعدام‌های دسته‌جمعی وبلاگ‌ها از دست داده است، این جا خبری از صنعت چاپ و رسالت چاپیدن نیست، این جا فالوئر، شیعه و حواریون نداریم، این جا با شراب کهنه و آب تشنه به آفرینش خدایان اعتراض داریم.

بایگانی
سه شنبه, ۳۰ آذر ۱۳۹۵، ۱۲:۵۵ ق.ظ

از شب به شب رسیدیم

در سرزمینی که روز و شبش، زور و شب بود، مشخص نبود طولانی ترین شب سال را با چه چیزی گز می کنند؟ اما به هر حال از سیمای شهر مشخص بود که گزمه ها اجازه داده اند مردم شهر جشن بگیرند و از بگیر و ببند خبری نبودشاید مفهوم طولانی ترین را دختری می فهمید که تنش قوت غالب هم وطنش، یا سرباز صفری که سهمش از تمام برج های عالم یک عدد برجک، یا کارتن خوابی که چشمانش خسته از این همه کارتن دیدن، یا کارگری که در قرعه کشی طرح تعدیل  نیرو، برنده بدبخت،یا مادر یک فروند فرزند، همان مغزی که نتیجه تلاشش برای فرارنکردن، متلاشی شدن کف خیابان شده بودامشب فرشته ای از هوا پایین نمی آید، طاقتش را ندارد که دیوی دگر از در،در آید، مثل این جا قصه"از شب به شب رسیدیم"درست از آب درآید.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۹/۳۰
i protester

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی